
سلام مهدی جان
سلام امام حاضر ما و امام واسطه گر خیر و برکت به شیعیان،امام خوبیها و امام بیچارگانی چون من عاصی سرگردان......
سالروز به امامت رسیدنت را بهتون تبریک میگم و باشد که بیعتی دوباره گردد برای سربازی بی چون و چرایت....
از بچگی در این فکر بودم که گناه کنم تا بیایی یا گناه نکنم که بیایی......, مهم نبود که چه خواهد شد،فقط بیایی،چون همیشه از انتظار و منتظر ماندن متنفر بودم...
در بچگی و در طول زندگیم گناهانی خواسته و ناخواسته کردم و خودم سرانجام پشیمان شدم؛اما مهدی(عج) جان... چند سال و مدته و فقط دعای قنوتهای نمازهایم شده دعای فرج...دعای فرج...دعای فرج...و واقعا رهاو قلبا دعای دیگری ندارم....و الان با کای خوبم منتظرت هستم که بیایی،چرا که از آن روزی که بیایی و من گناهکار در چشمهای نازنینت نگاه کنم شرمسارم.....شرمسارم از آنکه عمری انتظار فرجت اما آیا از یارانت خواهم بود؟!......
پس کجایی که سخت محتاج نگاه ترحمبارتانم به من عصیانگر بیچاره هستم؟!!!!!!!!!!!!
دوست داشتن یک طرفه خیلی سخته که من شما را دوست داشته باشم و شما مرا دوست نداشته باشی......
میخوای شکایت تو رو به خدا بکنم؟
به مادر پهلو شکسته ات؟
پس تا به کی انتظار....به خدا خسته شدم...خسته خسته خسته اما همچنان چشم انتظار دیدارت....حتی تا لحظه مرگم!
من و امثال من بد اما خوبهایی هستن که برایت شب و روز دعا میکنن تا بیایی.....
برام یه مشکلاتی به وجود اومد که مجبور شدم وبلاگت را تعطیل کنم اما اگر ممکنه از خدا بخواهید که توفیقی دوباره دهد برای نوشتن حرفهای دل منتظرت که شب و روز گریانت است و از خدا تعجیل در فرجت را مسئلت دارد....
نظرات شما عزیزان: